خانیکی بر سرطان غلبه کرد / روایت رنج و امید در تاریکی
تاریخ انتشار: ۹ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۰۰۱۷۶۴
امید داشتن به زندگی، اما در شرایطی که سونامی سرطان در ایران در جریان است، تنها آن زمان امکان پذیر است، که روایت رنج و امید را در تاریکی بسرایی، و فلسفه حیاتی نوینی را رقم بزنی. این سرودی است که در زیست فردی هادی خانیکی استاد دانشگاه فارغ از این که مطمئن باشد از چنگال سرطان رهایی می یابد، در قلمش آن زمان که گفت و گوی با مرگ را آغازید، به خوبی مشهود است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خانیکی با توجه به تجربه زیسته خود که از چنگ سرطان رهایی یافته تاکید می کند « پرسش بنیادین این است که آیا میتوان در کانون این جهان زیست تلخ بذرهای امید را کاشت و بارور کرد؟ پاسخ من به این پرسش بنا به زیستهها و تجربههایم در این روزها مثبت است.»
او با اشاره به شعر قیصر امین پور نوشت:
این روزها که میگذرد،شادم
که میگذرد
این روزها
-شادم که میگذرد و در نهایت مابقی مطلب خود را این گونه ادامه داد:
1- مدتی است که گاهنوشتههای سرطانیام در ستون «به روزنامه ایام» گرفتار بینظمی شده است، شاید از اقتضائات زیستن «بین دو جهان» یا «بین دو قلمرو» به تعبیر خانم سلیکا جواد- نویسنده کنشگر امریکایی- این نوع سرگردانیها باشد؛ به زبان او وقتی طبق نظر پزشک درمان میشوی روزی میفهمی که درمان شدن پایان راه بهبودی نیست، بلکه آغاز آن است، حال که زنده ماندهای باید بدانی که از این پس نیز باید چگونه به زندگیات ادامه دهی. به هر روی من این هفته در موقعیتی نظیر او قرار گرفتم. برای انجام آزمایشهای بالینی شش ماهه به مرکز جامع سرطان برکت رفتم و پزشک معالجم دکتر پیام آزاده به اعتبار سیتیاسکنهای اسپیرال انجام گرفته، رهایی کنونی تن را از سرطان اعلام داشت، اگرچه باید مراقب قلب باشم.
2- پرسش سلیکا جواد پس از پایان سه سال و نیم شیمیدرمانی و پیوند مغز استخوان این است که چطور میتوان دوباره وارد همین دنیا شد و زندگی را از سر گرفت؟ پاسخی که او در عمل پیدا میکند ورود به دنیای ارتباطی فعال است، انتخابی که از درون آن انگیزه، کنش و امید بیرون آید من نیز به همین رویکرد و راه در این روزهای سختی که بر جهان پیرامون و میهنم میگذرد،رسیدهام: باید در عرصه انگیزه داشت و انگیزه داد، کنش ورزید و به کنش فراخواند و امید یافت و امید داد و بر سر همه اینها در هر جا که میسر بود گفتوگو کرد. به واقع توانش ارتباطی سر از توانش تن و درمان و اجتماع درمیآورد.
3- خانم ربهکا سولنیت، نویسنده و روزنامهنگار پرکار اجتماعی در کتاب خواندنی «امید در تاریکی» زیسته خود را از امید چنین بازگو میکند: «امید باور به این است که عمل ما اهمیت دارد، هرچند چگونگی و زمان تاثیر آن و کیستی و چیستی تاثیرپذیرنده چیزهایی نیستند که بتوان از پیش دانست. در واقع شاید ما نتوانیم حتی پس از واقعه از این موضوعات آگاه شویم، اما در هر صورت اعمال مهم هستند و تاریخ پر از مردمی است که تاثیرشان پس از مرگ قدرت بیشتری داشت.
«امید یک در نیست، بلکه یک احساس است که شاید جایی دری وجود داشته باشد، راهی برای خروج از مشکلات لحظه کنونی حتی پیش از آنکه آن راه را بیابیم یا دنبال کنیم.» امید آنگونه که من در جهان زیست بیماری و در فراز و فرود زندگی فردی و اجتماعی خود به آن رسیدهام همان است که سولنیت به مثابه توضیحی بر پیچیدگیها و عدم قطعیتها از خلال موقعیتهای مناسب به آن میپردازد. «امید استقبال از ناشناختهها و ناشناختیهاست. بدیلی برای قطعیت خوشبینی و بدبینی است، خوشبینها گمان میکنند همهچیز بدون مداخله ما رو به راه خواهد شد و بدبینها موضع مخالفی دارند، هر دو گروه، بیعملی خود را توجیه میکنند. امید این باور نیست که هر چیزی رو به راه بوده و هست یا خواهد شد». امید باور به این است که همهچیز در نقطه پایان نیست. بادههای نخورده در رگ تاک هست و چه بسا آشکار و عمومی کردن یک درد و یک جراحت هم بتواند به کار درمان تن و فرسودگی روان بینجامد.
4- فهم درد دیگری و بیان رنج خویش نیازمند ورود به لحظههای ارتباطی و توانایی در خلق روایت است. زمانی که زبان به سخن میآید و قصه رنج خود را میگوید اگر چشمی برای دیدن و گوشی برای شنیدن نباشد زبان به لکنت میافتد و فقدان دیگری شنونده ارتباط را مختل میکند. این روزها که در غزه فاجعه برزخ انسانی لحظهلحظه تاریخ دوران ما را پر میکند، با تمام وجود این مساله را میفهمم، حس میکنم که امروز نیازمند خلق روایتی اخلاقی از این ستم و سرکوب به مثابه امری شنیدنی و گفتنی هستیم. رنج فلسطینیان را نمیتوان به قطعاتی از اخبار و اطلاعات فروکاست، باید روایت رنج و حق و امید آنان را شنیدنی کرد و کمترین کنش ما بر ساخت این روایت و بالا بردن قدرت شنیدن صداهایی است که در فضاهای سیاستزده و قطبی شده گم میشوند.
5- مشاهدهها و مطالعهها نشان میدهند که حال جامعه ما نیز چندان خوب نیست، غالب مردم نگران امروز و آینده خویشند. روایت زندگی اجتماعی در غیاب امید و چشم داشتن به آیندهای بهتر، روایتی فروبسته و فروپاشیده است. پرسش بنیادین این است که آیا میتوان در کانون این جهان زیست تلخ بذرهای امید را کاشت و بارور کرد؟ پاسخ من به این پرسش بنا به زیستهها و تجربههایم در این روزها مثبت است.
بیشتر بخوانید:
خانیکی: اجازه ندهیم فقط یک قصه از سرکوب روایت شود
هشدار هادی خانیکی: صدای اعتراضات شنیده نشود جامعه .../ انحصار قدرت می تواند از باندهای مافیایی سردربیاورد
جهانی میان درد و امید؛ درد من، درد برادرم، رنج مردم میهنم
تجربههای هادی خانیکی از زیست سرطانی؛ وقت بیماری همه بیداری است
216216
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1831462منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: هادی خانیکی سرطان امید به زندگی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۰۱۷۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کدام کشورهای جهان از سال ۲۰۱۰ غمگین تر شدهاند؟ (+ اینفوگرافی)
آیا شادی قابل اندازه گیری است؟ برخی از رویکردهایی که سعی در پاسخ به این سؤال دارند، بین دو مؤلفه متفاوت شادی تمایز قائل میشوند: بخش تجربه روزانه، و ارزیابی کلیتر زندگی است که شامل نحوه تفکر مردم در مورد زندگی خود به عنوان یک کل میشود.
به گزارش روزیاتو، گزارش شادی جهانی که اولین بار در سال ۲۰۱۲ منتشر شد با بررسی داده های نظرسنجی گالوپ که از پاسخ دهندگان تقریباً در هر کشوری می خواهد زندگی خود را در مقیاس ۰ تا ۱۰ ارزیابی کنند، به طور جدی در تعیین کمیت شادی دست به کار شده است.
از این نظر، آنها یک «امتیاز شادی» از ۱۰ را برای مقایسه میزان شادی یا غمگینی کشورها به دست میآورند. اینفوگرافی زیر نشان می دهد که کدام کشورها در سالهای اخیر غمگین تر شدهاند.
کدام کشورها از سال ۲۰۱۰ غمگین تر شده اند؟افغانستان غمگین ترین کشور جهان در حال حاضر است و مردم این کشور نسبت به بیش از یک دهه قبل، ۶۰ درصد ناراضیتر هستند، که نشان میدهد زندگی در این کشور از سال ۲۰۱۰ تا چه اندازه بدتر شده است.
در سال ۲۰۲۱، پس از نزدیک به دو دهه اشغال افغانستان توسط آمریکا، طالبان رسماً در افغانستان به قدرت بازگشتند. این گروه، زندگی را برای مردم سختتر کرده است، بهویژه برای زنانی که از ادامه تحصیل، مسافرت و کار محروم هستند.
در مقیاس وسیعتر، اقتصاد افغانستان پس از طالبان متحمل تأثیرات مختلف شده است: بیکاری گسترده، کاهش درآمد، سوءتغذیه و سیستم بهداشتی در حال فروپاشی.
در مجموع ۹ کشور در مقیاس ۰ تا ۱۰ امتیاز شادی خود، یک امتیاز کامل یا بیشتر از دست داده اند.
قابل توجه است که بسیاری از آنها سالها شاهد تحولات اجتماعی و اقتصادی بوده اند. به عنوان مثال، لبنان از سال ۲۰۱۹ با چندین دهه فساد و بحران نقدینگی شدید دست و پنجه نرم می کند که منجر به فروپاشی سیستم بانکی شده و سطح فقر را به شدت افزایش داده است.
در اردن، رشد بیسابقه جمعیت – ناشی از خروج پناهندگان از عراق و سوریه – نرخ بیکاری را تشدید کرده است. تغییر تا حدودی ناگهانی در سطح زمامدارن نیز نگرانی هایی را در مورد ثبات سیاسی در این کشور ایجاد کرده است.
کانال عصر ایران در تلگرام